English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4033 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sop U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sops U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
current operating allowance U سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
simulations U عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
simulation U عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio U نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
ieee U سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
documenting U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
document U روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
inverse U تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
active status U وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley U بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
races U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service U خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
international standards organization U طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
extends U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
POSIX U استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extending U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
PHIGS U برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source U استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
devices U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
operational code U کد عملیاتی
operations code U کد عملیاتی
operation code U کد عملیاتی
operational U عملیاتی
operating U عملیاتی
operating staff U کارمندان عملیاتی
operating temperature U دمای عملیاتی
operating weight U وزن عملیاتی
operation annexes U پیوستهای عملیاتی
operation map U نقشه عملیاتی
operation order U دستور عملیاتی
operation overlay U کالک عملیاتی
operation research U پژوهش عملیاتی
operational costs U هزینههای عملیاتی
operational definition U تعریف عملیاتی
operational environment U محیط عملیاتی
operational headquarters U ستاد عملیاتی
throughput U توان عملیاتی
mission load U اماد عملیاتی
element U عنصر عملیاتی
operating cost U هزینه عملیاتی
operating cost U مخارج عملیاتی
operating expenses U مخارج عملیاتی
operating loss U زیان عملیاتی
operating profit U سود عملیاتی
elements U عنصر عملیاتی
operating ratio U نسبت عملیاتی
operating speed U سرعت عملیاتی
operational management U مدیریت عملیاتی
operational problems U مسائل عملیاتی
action parameters U پارامترهای عملیاتی
endurance U برد عملیاتی
functional specification U مشخصه عملیاتی
staging area U منطقه عملیاتی
incident U حادثه عملیاتی
flowchart U شمای عملیاتی
preoperational U پیش عملیاتی
incidents U حادثه عملیاتی
operating budget U بودجه عملیاتی
cruising range U برد عملیاتی
concept of operation U تدبیر عملیاتی
component operation U عناصر عملیاتی
operating ratio U نرخ عملیاتی
operations code U رمز عملیاتی
operational reserve U احتیاط عملیاتی
operational route U مسیر عملیاتی
operational research U تحقیق عملیاتی
operational readiness U امادگی عملیاتی
operational reserve U ذخیره عملیاتی
operational route U جاده عملیاتی
operationalism U عملیاتی نگری
ODI U واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
actions U کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
functional units of a computer U واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
radius of action U برد عملیاتی هواپیما
action U کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
mission load U بار مبنای عملیاتی
scheme of command U طرح عملیاتی یکان
operational performance category U طبقه امادگی عملیاتی
commander's concept U تدبیر عملیاتی فرمانده
effective through put U توان عملیاتی موثر
operational weapon U جنگ افزار عملیاتی
standing operating procedures U روش جاری عملیاتی
operational performance category U امادگی عملیاتی از طبقه
operational amplifier U تقویت کننده عملیاتی
fleet operating base U پایگاه عملیاتی ناوگان
operational command U فرماندهی از نظر عملیاتی
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
chop U تعویض کنترل عملیاتی یکانها
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
not operationally ready U غیر اماده ازنظر عملیاتی
zeroed out U غیر عملیاتی شدن یکان
chopped U تعویض کنترل عملیاتی یکانها
alternate escort operating base U پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
change of operation control U تغییر در نوع کنترل عملیاتی یاتعویض ان
sequential U عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
operationally ready U حاضر به عمل اماده از نظر عملیاتی
present work U عملیاتی که اکنون انجام شده است
outsides U رویه
upper U رویه
uppers U رویه
water surface U رویه اب
facet U رویه
facets U رویه
surface U رویه
encrustation U رویه
facings U رویه
these t. were not U رویه
comportment U رویه
metier U رویه
metiers U رویه
mTtiers U رویه
surfaced U رویه
procedure U رویه
facing U رویه
vamp U رویه
immethodical U بی رویه
instep U رویه
upper crust U رویه
surfaces U رویه
praxis U رویه
tactics U رویه
tenors U رویه
practice U رویه
insteps U رویه
irregular U بی رویه
tenor U رویه
ism U رویه
policy U رویه
encrustations U رویه
policies U رویه
outside U رویه
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
radiological operations U عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
routing U عملیاتی که درحین مسیریابی پیام انجام می شوند
cover U رویه لفاف
surfaces U رویه فاهر
sandal U کفش بی رویه
sandals U کفش بی رویه
surfaces U رویه دادن
surfaced U رویه دادن
surfaced U رویه فاهر
top milk U رویه شیر
encrustations U رویه بندی
planed U رویه هموار
planes U رویه هموار
planing U رویه هموار
covers U رویه لفاف
coverings U رویه لفاف
encrustation U رویه بندی
top U رویه عالی
surface-to-air U رویه به هوا
tack U پونز رویه
surface U رویه دادن
systems U قاعده رویه
system U قاعده رویه
surface U رویه فاهر
plane U رویه هموار
hard soil U رویه محکم
in stream procedure U رویه با مسیل
dummy module U رویه ساختگی
procedure declaration U اعلان رویه
procedure oriented U رویه گرا
cross section U رویه برش
control procedure U رویه کنترل
pure procedure U رویه جامع
recovery procedure U رویه ترمیمی
code page U رویه رمز
recursive procedure U رویه بازگشتی
card face U رویه کارت
cant U رویه اریب
exfoliation U رویه سابی
facet theory U نظریه رویه ها
impolicy U رویه غلط
judicial precedent U رویه قضایی
ism U اعتقاد رویه
line U حدود رویه
single sided disk U دیسک یک رویه
ostrich policy U رویه کبک
pentahedral U پنج رویه
pillow case U رویه بالش
planimeter U رویه پیما
flippy U فلاپی دو رویه
finishing coat U اندود رویه
practice U رویه پیشه
Recent search history Forum search
2New Format
2تعریف فونتیک چیست؟
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1jenny tried to explain that Barretts had to eat,just like other people
1Rotating machinery capable of supplying or absorbing real and reactive power in any of a number of operating quadrant combinations.
1the financial condition or position of a business enterprise
1Finally, standard notation is used throughout, with clarifications provided as needed.
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
1pairing off
2سلام یه دیکشنری برای ترجمه همزمان چندین کلمه میخوام؟ لطفا راهنماییم کنید. اشکال گوگل ترنسلیت اینه که برای هر کلمه فقط یک معنی رو مینویسه.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com